بنده رو سیاه

بنده ی رو سیاه الهی دستم گیر که دست اویز ندارم و عذرم به پذیر که پای گریز ندارم. الهی تو مارا غافل خواندی از غافل جز خطا چه اید الهی تو مارا جاهل خواندی از جاهل جز خطا چه اید الهی مکش این چراغ افروخته را ،مسوز این دل سوخته را ،مدر این پرده خود دوخته را و مران این بنده نو اموخته را الهی به حرمت نامی که تو انی وبه حرمت صفاتی که چنانی و به حرمت ذاتی که تو انی دستم گیر و به فریادم رس که می توانی الهی ! سگ را بار است و سنگ را دیدار... گر من ز سگ و سنگ کم آیم عار است... ********* *********************************** یارب بنما مرا رهی سوی نجات.....محتاج تو ام چه در حیات و چه ممات از جرم و گناه من سراسر بگذر........شرمنده مکن مرا به روز عرصات الهی! هر کس بر چیزیست و من ندانم بر چه ام...بیمم آنست که کِی دانسته شود که من کیم؟ ***************************************** سلام امروز میخوام از رو سیاها از خودم بگم میخوام از کوتاهی هایی که درباره خدا کردیم بگم امیدوارم طاقت داشته باشین با این عنوان بحث و شروع کنیم خدا یا شیطان**************** فقط قبلش خواهشا دعای ابوحمزه ثمالی رو معنیشو بخونید ببخشید از راحت حرف زدنم درد دله بچه های امروز دیگه نتیجه گفتگو ها ، تجربه دوستان ، تجربه شخصیه اگه جایی حرفام اشتباه بود حتما بهم بگین. با چنتا از مواردی که واسم پیش اومده شروع می کنم یه روز داشتیم با دوستم میرفتیم خونه که دوستم برگشت به من گفت من میخوام دوست دختر پیدا کنم چه کار کنم؟ بهش گفتم باشه الان وفت ندارم فردا صحبت میکنیم فردا صبح داشتم میرفتم دانشکاه از جلو امام زاده که رد شدیم یه نکته اومد تو ذهن گفت تو که از دختر میخای بگی از خدا هم براش بگو هر کدوم خودش خواست رسیدم دانشگاه دوستم یعنی مصطفی منتطرم بود رفتیم یه گوشه نشستیم شروع به حرف زدن کردیم سلام مصطفی جان خوبی دادا جواب سوالتو برات اوردم اما چنتا سوال دارم دادا اول بگو از دختر چی میخای؟ مصطفی: تو خونه خیلی تنهام میخام وقتمو پر کنم � دختر بهم ارامش میده � راستش بخاطر سکسم میخام گفتم دیگه چی ؟ مصطفی :باهم بریم بیرون خوش بگذرونیم ... گفتم دادا یه حرفایی دارم اما بهم نخند کاری با گذشته من نداشته باش حرفمو گوش کن بد بگو نکته :حضرت علی می فرماید از روی حرف نیک به دنبال پیروان باش نه از روی پیروان به دنبال حرف نیک ***خدا یا شیطان*** فقط قبلش خواهشا دعای ابوحمزه ثمالی رو معنیشو بخونید ببخشید از راحت حرف زدنم درد دله بچه های امروز دیگه نتیجه گفتگو ها ، تجربه دوستان ، تجربه شخصیه اگه جایی حرفام اشتباه بود حتما بهم بگین. با چنتا از مواردی که واسم پیش اومده شروع می کنم یه روز داشتیم با دوستم میرفتیم خونه که دوستم برگشت به من گفت من میخوام دوست دختر پیدا کنم چه کار کنم؟ بهش گفتم باشه الان وفت ندارم فردا صحبت میکنیم دادا تو میگی دختر بهم ارامش میده من میگم خدامیگه ارامش مطلق منم مصطفی :اره خوب ولی منم نیاز دارم گفتم خدارو قبول داری گفت اره اما خیلی جاها بهش دل بستم جواب نگرفتم رفتم سمتش جوابمو نداد خدا دیگه بیخیال ماست کاری با من نداره فهمیدم نامید شده گفتم :تورو خدا این طوری حرف نزن واسش کم گذاشتیم ازش طلب کارم باشیم؟شروع کردم به حرف زدن گفتم دادا ثابت میکنم کم گذاشتیم مثلا از خدا خواستی به یه دختر برسی یا به یه چیزی برسی که بخاطرش رو کردی سمت خدا و گفتی خدا من به این برسم خوشبخت میشم به این برسم همش شکرت میکنم خدا بهت نداد گفت من مصلحت نمیبینم اما من و تو به خاطر ضعف ایمانمون و اینکه از غیب خبر نداریم گفتیم برو بابا اینم شد خدا با تموم وجود ازش خواستمو بهم نداد اینجاس که خدا به ما ثابت میکنه یا ما یا طرف مقابل ما این ظرفیتو نداریم میگه یادته بهت سلامتی دادم اما وقتی از کنار یه ادم کور رد شدی شکرم نکردی یادته بهت لباس دادم اما به فقیر که رسیدی شکرم نکردی ؟ یادته تو درس خوندی و خیلیا درس نتونستن بخونن ؟ یادته خیلی چیزا رو بهت دادم .... دیدی شکرم نکردی؟ مصطفی ماتش برد حرفی واسه گفتن نداشت یادمه تازه ماشین خریده بود گفت از وقتی بابام برام ماشین گرفته خیلی باهاش خوب شدم هرچی میگه انجام میدم اشک تو چشام جم شد گفتم مصطفی بخدا ما خیلی نامردیم این همه چیز خدا بهمون داد چیزیم ازمون نخواست فقط گفت من و صدا بزنید که اینم به نفع خود شماست ادامه دادم گفتم میدونی چی میشه ادم میره دنبال غیر خدا گفت : نه گفتم ببین روزی که خدا مارو افرید از روح خودش تو ما دمید پس سرشت همه ما پاکه وقتی یه چیزیو بخایم بین 2 راه خوب وبد همیشه از خوبه شروع میکنیم اما چون توکل ما توکل واقعی نیست وقتی به سختی می خوریم یا بنا به دلیلی نمیرسیم رو میکنیم به خدا میگیم از راه درست به ما نمیدی باشه خودت خواستی بعضی وقتا ناسزا هم میگیم خلاصه میریم از طرف بد به خواستمون میرسیم بعد بخدا میگیم دیدی ندادی خودم گیر اوردم میری دنبال یه دختر خدا بنا به مصاحتت بهت نمیده میری از راه غیر مشروع بهش میرسی هر کاری خواستی باهاش می کنی به خدا میگه تقصیر تو بود من اول از تو خواستمش اینجا خدا تو قران به ما میگه بگویید اسلام اوردم و هنوز ایمان در قلب شما جاری نشده است مصطفی انگار تو فکر بود من ادامه دادام گفتم ما وقتی میریم سمت دختر یه چیزاییو نمی بینیم یه چیزاییو به جون می خریم وقتی میخوایم بریم سمت دختر خدا میگه بیا سمت من بین 2 راهی گیر میکنی راه اول که راه خداست رو اصلا نمیبینی ببین دادا وقتی ما میریم سمت دختر اول از همه خدارو نادیده میگیریم دعوتشو رد میکنیم از چشم خدا می افتیم حاضریم پیش پدر و مادر مون خراب شیم یه دنیا استرس داشته باشیم موقع ازدواج هی بخوایم از طرف مقابلمون رابطه ای که با کس دیگه داشتیمو پنهان کنیم همش استرس که نکنه لو بریم و .... اما سمت خدا چه ناراحتی داره ؟ الان بین دوستات نشستی همه دختر بازن تو پاکی حرف دختر که میاد همه نطر میدن به تو که میرسن میگن ولش کن بابا طرف حالووو شاید به نطر کوچیک شدی اما پیش خدا خیلی عزیز شدی مشکلات این جوریه که اصلا مشکل نیست یه چیز از دختر جا موند مشکل چند خدایی پیش میاد که وقتی پیش یکی نشستی استرس داری اون یکی زنگ نزنه بهت نگه چند دقه دیگه بیا فلان جا همش استرس همش خرج بیخود و... جالبه که به خاطر یه کار اشتباه این همه تاوان میدیم اما ... باور کنید که الان من میتونم رو مصطفی قسم بخورم تو پاکی اخه حس کرد واسه چی اومده تو این دنیا اخه فهمید که این دنیا مزرعه اخرته یعنی چی ؟فهمید خارج از این معنی این دنیا فقط فریبه ... تو مناجات با خدا میگی : خدایا تو مرا به چیزی فرا خواندی ومن سر پیچی کردم و در این راه دنیا نیز خود را آراست تا مرا از تو غافل کند...... نتیجه: فقط یادمون باشه اگه یه روزی یه جایی دلمون شکست یادمون بیاریم یه روزی اون بالا تو آسمونا وقتی خدا مارو افرید عاشقونه هی صدامون کرد هی حواسشو به ما جم کرد هی گفت دلتنگتم دست منو بگیر تا نجاتت بدم اما ما دلشو شکوندیم و دست رد بهش زدیم پس فکر نکنم جای گله باشه؟؟؟ اگه جایی سوال یا حرفی تو دلتون سنگینی کرده بگید تا جوابشو بهتون بدم